کلمه جو
صفحه اصلی

خربصه

لغت نامه دهخدا

( خربصة ) خربصة. [ خ َ ب َ ص َ ] ( ع ص ، اِ ) زن جوان و پرگوشت. ج ، خَرابِص. || ( مص ) افتادن شتران و گوسپندان در چریدن و خوب چریدن آنها. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || مال را گرفتن و بردن. || تمییز دادن بعض اشیاء را از بعض دیگر. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

خربصة. [ خ َ ب َ ص َ ] (ع ص ، اِ) زن جوان و پرگوشت . ج ، خَرابِص . || (مص ) افتادن شتران و گوسپندان در چریدن و خوب چریدن آنها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || مال را گرفتن و بردن . || تمییز دادن بعض اشیاء را از بعض دیگر. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).



کلمات دیگر: