کلمه جو
صفحه اصلی

رشدی

فرهنگ فارسی

محمود البقلی

لغت نامه دهخدا

رشدی . [ رُ ] (اِخ ) صمد. رجوع به محمد رشدی چلبی شود. (از معجم المطبوعات ج 1).


رشدی . [ رُ ] (اِخ ) محمد. رجوع به محمدبک رشدی شود. (از معجم المطبوعات ج 1).


رشدی . [ رُ ] (اِخ ) محمود البقلی . (از معجم المطبوعات ج 1). رجوع به البقلی شود.


رشدی . [ رُ ] (اِخ ) یا رشدی دمشقی . شیخ مصطفی . او راست : جبر الکسر فی نظم اسماء اهل بدر. (از معجم المطبوعات ج 1).


رشدی. [ رَ دا ] ( ع اِمص ) جستجوی راه. اسم است استرشاد را. ( منتهی الارب ). اسم است به معنی رشد. ( از اقرب الموارد ).

رشدی. [ رُ ] ( اِخ ) احمد مفتی قره طاغ. او راست : اساس البنا، و آن شرح است بر بنا ( بناءالافعال ). ( از معجم المطبوعات ج 1 ).

رشدی. [ رُ ] ( اِخ ) اسماعیل بک. رجوع به اسماعیل بک رشدی شود. ( از معجم المطبوعات ج 1 ).

رشدی. [ رُ ] ( اِخ ) صمد. رجوع به محمد رشدی چلبی شود. ( از معجم المطبوعات ج 1 ).

رشدی. [ رُ ] ( اِخ ) محمد. رجوع به محمدبک رشدی شود. ( از معجم المطبوعات ج 1 ).

رشدی. [ رُ ] ( اِخ ) یا رشدی دمشقی. شیخ مصطفی. او راست : جبر الکسر فی نظم اسماء اهل بدر. ( از معجم المطبوعات ج 1 ).

رشدی. [ رُ ] ( اِخ ) محمود البقلی. ( از معجم المطبوعات ج 1 ). رجوع به البقلی شود.

رشدی . [ رَ دا ] (ع اِمص ) جستجوی راه . اسم است استرشاد را. (منتهی الارب ). اسم است به معنی رشد. (از اقرب الموارد).


رشدی . [ رُ ] (اِخ ) احمد مفتی قره طاغ . او راست : اساس البنا، و آن شرح است بر بنا (بناءالافعال ). (از معجم المطبوعات ج 1).


رشدی . [ رُ ] (اِخ ) اسماعیل بک . رجوع به اسماعیل بک رشدی شود. (از معجم المطبوعات ج 1).


دانشنامه عمومی

هدایت شدن ، راه راست یافتن



کلمات دیگر: