کلمه جو
صفحه اصلی

رشون

فرهنگ فارسی

مصدر به معنی رشن . طفیلی گردیدن

لغت نامه دهخدا

رشون. [ رُ ] ( ع ص ) گوسپندان چرنده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

رشون. [ رُ ] ( ع مص ) مصدر به معنی رَشْن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). طفیلی گردیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به رَشْن شود.

رشون . [ رُ ] (ع ص ) گوسپندان چرنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).


رشون . [ رُ ] (ع مص ) مصدر به معنی رَشْن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). طفیلی گردیدن . (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به رَشْن شود.



کلمات دیگر: