کلمه جو
صفحه اصلی

خرتوخر کردن

فرهنگ فارسی

بی تناسبی درهم آمیختن یا حسابها را بقصد استفاده نامشروع درهم ریختن .

لغت نامه دهخدا

خرتوخر کردن. [خ َ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بی تناسبی در هم آمیختن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || حسابها را بقصد استفاده نامشروع در هم ریختن. ( یادداشت بخط مؤلف ).


کلمات دیگر: