کلمه جو
صفحه اصلی

رصاغ

لغت نامه دهخدا

رصاغ. [ رِ ] ( ع اِ ) رسنی که بدان ستور را بندند. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رساغ. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به رساغ شود.

رصاغ. [ رُ ] ( اِخ ) نام جایگاهی است. ( از معجم البلدان ). موضعی است. ( از منتهی الارب ).

رصاغ . [ رِ ] (ع اِ) رسنی که بدان ستور را بندند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رساغ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به رساغ شود.


رصاغ . [ رُ ] (اِخ ) نام جایگاهی است . (از معجم البلدان ). موضعی است . (از منتهی الارب ).



کلمات دیگر: