نونو
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
تازه بتازه : (( نونو از چشم. خوناب چو گل تو بر تو روی پر جین شده چون سفر. زر بگشایید . ) ) ( خاقانی . سج. ۱۵۸ )
لغت نامه دهخدا
نونو. [ ن َ / نُو، ن َ / نُو ] ( ق مرکب ) نوبه نو. از نو. مکرر. ( ناظم الاطباء ). تازه به تازه. پیاپی. مدام. متوالیاً. از پی هم :
در باغهای پست شده هم بدین امید
نونو همی بنفشه نشانند و نسترن.
نونو سخن آری چو فراز آمدت آچار.
بلبل نونو بشگفتی نواش.
به یک جو بر تو ای من جوجو از تو.
گر چه لب دریا هست از دجله زکات استان.
خاک پر کن که جای مرهم نیست.
جوجو جانی در این جهان من دارم.
مستمری می نماید در جسد.
در باغهای پست شده هم بدین امید
نونو همی بنفشه نشانند و نسترن.
فرخی.
آچار سخن چیست معانی و عبارت نونو سخن آری چو فراز آمدت آچار.
ناصرخسرو.
وین که بگرداند هزمان همی بلبل نونو بشگفتی نواش.
ناصرخسرو.
کشم هر لحظه جوری نونو از توبه یک جو بر تو ای من جوجو از تو.
نظامی.
بر دجله گری نونو وز دیده زکاتش ده گر چه لب دریا هست از دجله زکات استان.
خاقانی.
خستگی های سینه را نونوخاک پر کن که جای مرهم نیست.
خاقانی.
نونو غم آن راحت جان من دارم جوجو جانی در این جهان من دارم.
خاقانی.
عمر همچون جوی نونو میرسدمستمری می نماید در جسد.
مولوی.
دانشنامه عمومی
پیشنهاد کاربران
دوست داشتنی - همیشگی
کلمات دیگر: