وحشي يا حيوان صفت کردن , وحشي شدن
ارعب
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
ارعب. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) موضعی است در قول شاعر:
اَتعرِف ُ اطلالاً بمیسرة اللّوی
الی اَرعَب قد حالفتک بها الصّبا
فأهلاً و سهلاً بالتی حَل حُبﱡها
فؤادی و حلّت دارَ شَحْط من النّوی.
اَتعرِف ُ اطلالاً بمیسرة اللّوی
الی اَرعَب قد حالفتک بها الصّبا
فأهلاً و سهلاً بالتی حَل حُبﱡها
فؤادی و حلّت دارَ شَحْط من النّوی.
( معجم البلدان ).
کلمات دیگر: