قانون برابری مجموعۀ A و اجتماع آن با اشتراک مجموعۀ A و مجموعهای دلخواه یا اشتراک آن با اجتماع مجموعۀ A و مجموعهای دلخواه
قانون جذب
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
قانون جذب در فلسفهٔ اندیشه نوین، باوری است که طبق آن با تمرکز بر افکار منفی یا مثبت، مردم می توانند تجربه های مثبت یا منفی را به زندگی خویش وارد آورند و آن را تجربه کنند. این باور بر اساس ایده ای است که مردم و افکارشان هر دو از «انرژی خالص» ساخته شده اند و از طریق فرایند «انرژی های همانند، همدیگر را جذب می کنند» شخص می تواند سلامت، رفاه و روابط شخصی خویش را ارتقا بخشد.
پرنتایس مالفورد، نویسنده و طنزپرداز کالیفرنیایی، در سال ۱۹۸۱ در مقالات خود با عناوین برخی از قوانین «سلامت و زیبایی» و «خوبی و تأثیرات آن بر فکر»، از واژهٔ قانون جذب استفاده کرده است.
رالف والدو تراین در سال ۱۸۹۷ کتاب خود را با عنوان همسو با ابدیت منتشر کرد. او در دومین پاراگراف فصل ۹ می گوید: «قانون جذب دائماً در تمام کیهان فعال است، یک حقیقت عالی و ابدی این است که ما دریافته ایم، می توان چیزهای مشابه را جذب کرد.»
توماس تروارد که یکی از افراد تأثیرگذار در جنبش اندیشه نو بود، در یکی از سخنرانی هایش در سال ۱۹۰۴ ادعا کرد که فکر بر شکل فیزیکی مقدم است و «اعمال ذهنی بذری را می کارند که اگر دچار اختلال نشوند، در نهایت تمام تجلی های آشکاری که همانند باشند را جذب خواهد کرد و آن ها نمود بیرونی خواهند یافت.»
جیمز آلن، نویسندهٔ انگلیسی اندیشه نو، بین سال های ۱۹۰۱ تا ۱۹۱۲ یک سری مقالات و کتاب نوشت که پس از آن نیز همسرش لیلی کارهای او را ادامه داد. آلن به خاطر مقاله اش با عنوان «هنگامی که انسان فکر می کند» معروف است که در سال ۱۹۰۲ نوشته شده است.
امت فاکس در مقالات و کتاب های متعددی در مورد متافیزیک و قدرت دعا نوشت. آموزه های او ریشه در مسیحیت و داستان های انجیل دارد. او عیسی مسیح را به عنوان بهترین آموزگار متافیزیک می داند و توضیح می دهد که افکار ما مهم ترین افاضه می باشند. در گفته ها و اعمال ما نیز این اهمیت افزایش می یابد. پاور فاکس در کتاب هایش با عنوان «قدرت از طریق تفکر سازنده» و «یافتن راهی به قدرت درون»، در مورد ساختن معادل هایی ذهنی برای آنچه که می خواهید و حذف آنچه که نمی خواهید سخن می گوید.
ویلیام واکر آتکینسون از این واژه در کتاب «ارتعاش فکر» و «قانون جذب در دنیای فکر» (۱۹۰۶) استفاده کرد و اظهار داشت که «چیزهایی همانند، جذب یکدیگر می شوند.»
بروس مک لالند در کتاب فراوانی از طریق نیروی فکر (۱۹۰۷) قواعد کار را چنین خلاصه کرد «شما همان هستید که فکر می کنید، نه آنچه که فکر می کنید هستید.» این کتاب توسط الیزابت توون منتشر شد. وی سردبیر مجلهٔ ناتیلوس بود. مجله ای متعلق به جنبش اندیشه نو.
والاس د. واتلز که کتاب علم ثروتمند شدن (۱۹۱۰) را نوشت، قواعد مشابهی را ارائه داد – باور به موضوع خواستهٔ خود و تمرکز بر آن، شما را در دنیای فیزیکی بدان خواهد رساند (والاس در پیش گفتار و فصل های پایانی کتابش ادعا می کند که مطالب او برگفته از آیین هندو می باشد. اینکه خدا همه چیز را تأمین می نماید و هرچه که بر آن تمرکز کنیم را به ما می رساند) همچنین این کتاب ادعا می کند که افکار منفی منجر به نتایج منفی خواهند شد.
ویلیام کائون جاج، نویسندهٔ عرفانی، در کتابش با عنوان اقیانوس عرفان (۱۹۱۵)، از واژهٔ قانون جذب استفاده کرد.
نویسندهٔ عرفانی دیگری به نام آنی بسانت، در سال ۱۹۱۹ قانون جذب را به بحث می گذارد. بسانت تجربهٔ خود را مطرح کرد و از آن به عنوان نوعی کارما یاد نمود.
ناپلئون هیل نیز دو کتاب در این رابطه چاپ کرد. اولی قانون موفقیت در ۱۶ درس (۱۹۲۸) بود که مستقیماً و مکرراً به قانون جذب اشاره می کرد و اعلام داشت که بر اساس امواج رادیویی مغز کار می کند. سپس در سال ۱۹۳۷ کتاب دیگری با عنوان فکر کن و پولدار شو چاپ کرد که به یکی از پر فروش ترین کتاب های تاریخ تبدیل شد و بیش از ۶۰ میلیون جلد فروخت. هیل در کتابش اصرار می ورزد که برای موفقیت باید افکار خویش را کنترل کرد. همچنین انرژی درون آن ها را نیز باید به کار گرفت تا افکار همانند را جذب کرد. در ابتدای کتاب، او یک «راز» برای موفقیت مطرح می کند و قول می دهد که حداقل یک بار در هر فصل کتاب به طور غیرمستقیم توصیفش کند. او هرگز مستقیماً آن را مورد اشاره قرار نمی دهد زیرا معتقد است که اگر خود فرد آن را کشف کند، مفیدتر خواهد بود. در مورد اینکه راز چیست، اختلاف نظر وجود دارد اما برخی می گویند که قانون جذب می باشد. هیل می گوید که «راز» مورد نظر او بیش از صدها بار مورد اشاره قرار گرفته، اما کلمهٔ «جذب» کمتر از ۳۰ بار در کتابش استفاده شده است. او در کتابش ادعا می کند که مردم می توانند هرچه که می خواهند را از طریق افکار هدفمند به دست آورند.
اسرائیل رگاردی، کتاب های زیادی با موضوع قانون جذب منتشر کرده و آن را یکی از قانون های جهانی می داند. او در کتاب «هنر شفابخشی حقیقی: رسالهٔ مکانیزم دعا و عملکرد قانون جذب در طبیعت» (۱۹۳۷) یک تکنیک مدیتیشن آموزش می دهد که ذهن می تواند به وسیلهٔ آن در سطح جسمانی و معنوی خود را شفا بخشد. رگاردی در ادامه ادعا می کند که قانون جذب نه تنها روش مفیدی برای کسب سلامت جسمانی است، بلکه در دیگر جنبه های زندگی نیز کاربرد دارد.
و. کلمنت استون و ناپلئون هیل کتاب موفقیت از طریق رویکرد ذهنی مثبت (۱۹۶۰) را نوشتند.
ریچارد ویس، در کتابش با عنوان افسانهٔ آمریکایی موفقیت (۱۹۸۸)، اظهار می داد که قاعدهٔ «عدم مقاومت» یک مفهوم محبوب در جنبش اندیشه نو می باشد و همسو با قانون جذب آموخته می شود.
باور به فرضیه جذب مبتنی بر این ایده است که مردم و افکارشان از «انرژی خالص» ساخته شده اند، و از آنجا که «انرژی های مشابه یکدیگر را جذب می کنند»، شخص می تواند با «افکار مثبت» سلامتی، ثروت و ارتباطات فردی اش را بهبود بخشد.
هواداران پارادایم ذهن-قدرت عموماً تکنیک های تجدید شناختی را با تاییدها و تجسم خلاقانه ترکیب می کنند تا افکار «منفی» و خود تخریب گر را محدود سازند و افکار «مثبت» و سازگارانه را جایگزین آن نمایند. مؤلفهٔ کلیدی این فلسفه این است که به منظور تغییر مؤثر الگوهای فکری منفی یک نفر، شخص باید احساس کند که (از طریق تجسم خلاقانه) مایل است این تغییرات رخ دهند. ترکیب افکار مثبت و احساسات مثبت به شخص اجازه می دهد تا از طریق قانون انرژیک «پیشنهادی»، تجارب و فرصت های مثبت را «جذب» نماید.قانون جذب هیچ اساس علمی ندارد و به عنوان شبه علم مورد خطاب قرار گرفته است. تعدادی از محققان سوءاستفاده از مفهوم علمی توسط هواداران را مورد انتقاد قرار داده اند.
جنبش اندیشه نو از آموزه های فینیاس کویمبی در اوایل قرن نوزدهم شروع شد. وی در اوایل زندگی، به بیماری سل مبتلا شد. متأسفانه درمان دارویی جواب نداد، بنابراین تصمیم گرفت تا از وطنش، لبنان به نیو همسفیر برود. او سلامت خود را بازیافت و بهبود یافت. وی مطالعهٔ مبحث «ذهن در برابر بدن» را آغاز کرد. اگرچه او هرگز از واژهٔ قانون جذب استفاده ننمود، اما توصیفات پایهٔ او مشابه بود، ولی فقط مختص به مبحث سلامت بود:
پرنتایس مالفورد، نویسنده و طنزپرداز کالیفرنیایی، در سال ۱۹۸۱ در مقالات خود با عناوین برخی از قوانین «سلامت و زیبایی» و «خوبی و تأثیرات آن بر فکر»، از واژهٔ قانون جذب استفاده کرده است.
رالف والدو تراین در سال ۱۸۹۷ کتاب خود را با عنوان همسو با ابدیت منتشر کرد. او در دومین پاراگراف فصل ۹ می گوید: «قانون جذب دائماً در تمام کیهان فعال است، یک حقیقت عالی و ابدی این است که ما دریافته ایم، می توان چیزهای مشابه را جذب کرد.»
توماس تروارد که یکی از افراد تأثیرگذار در جنبش اندیشه نو بود، در یکی از سخنرانی هایش در سال ۱۹۰۴ ادعا کرد که فکر بر شکل فیزیکی مقدم است و «اعمال ذهنی بذری را می کارند که اگر دچار اختلال نشوند، در نهایت تمام تجلی های آشکاری که همانند باشند را جذب خواهد کرد و آن ها نمود بیرونی خواهند یافت.»
جیمز آلن، نویسندهٔ انگلیسی اندیشه نو، بین سال های ۱۹۰۱ تا ۱۹۱۲ یک سری مقالات و کتاب نوشت که پس از آن نیز همسرش لیلی کارهای او را ادامه داد. آلن به خاطر مقاله اش با عنوان «هنگامی که انسان فکر می کند» معروف است که در سال ۱۹۰۲ نوشته شده است.
امت فاکس در مقالات و کتاب های متعددی در مورد متافیزیک و قدرت دعا نوشت. آموزه های او ریشه در مسیحیت و داستان های انجیل دارد. او عیسی مسیح را به عنوان بهترین آموزگار متافیزیک می داند و توضیح می دهد که افکار ما مهم ترین افاضه می باشند. در گفته ها و اعمال ما نیز این اهمیت افزایش می یابد. پاور فاکس در کتاب هایش با عنوان «قدرت از طریق تفکر سازنده» و «یافتن راهی به قدرت درون»، در مورد ساختن معادل هایی ذهنی برای آنچه که می خواهید و حذف آنچه که نمی خواهید سخن می گوید.
ویلیام واکر آتکینسون از این واژه در کتاب «ارتعاش فکر» و «قانون جذب در دنیای فکر» (۱۹۰۶) استفاده کرد و اظهار داشت که «چیزهایی همانند، جذب یکدیگر می شوند.»
بروس مک لالند در کتاب فراوانی از طریق نیروی فکر (۱۹۰۷) قواعد کار را چنین خلاصه کرد «شما همان هستید که فکر می کنید، نه آنچه که فکر می کنید هستید.» این کتاب توسط الیزابت توون منتشر شد. وی سردبیر مجلهٔ ناتیلوس بود. مجله ای متعلق به جنبش اندیشه نو.
والاس د. واتلز که کتاب علم ثروتمند شدن (۱۹۱۰) را نوشت، قواعد مشابهی را ارائه داد – باور به موضوع خواستهٔ خود و تمرکز بر آن، شما را در دنیای فیزیکی بدان خواهد رساند (والاس در پیش گفتار و فصل های پایانی کتابش ادعا می کند که مطالب او برگفته از آیین هندو می باشد. اینکه خدا همه چیز را تأمین می نماید و هرچه که بر آن تمرکز کنیم را به ما می رساند) همچنین این کتاب ادعا می کند که افکار منفی منجر به نتایج منفی خواهند شد.
ویلیام کائون جاج، نویسندهٔ عرفانی، در کتابش با عنوان اقیانوس عرفان (۱۹۱۵)، از واژهٔ قانون جذب استفاده کرد.
نویسندهٔ عرفانی دیگری به نام آنی بسانت، در سال ۱۹۱۹ قانون جذب را به بحث می گذارد. بسانت تجربهٔ خود را مطرح کرد و از آن به عنوان نوعی کارما یاد نمود.
ناپلئون هیل نیز دو کتاب در این رابطه چاپ کرد. اولی قانون موفقیت در ۱۶ درس (۱۹۲۸) بود که مستقیماً و مکرراً به قانون جذب اشاره می کرد و اعلام داشت که بر اساس امواج رادیویی مغز کار می کند. سپس در سال ۱۹۳۷ کتاب دیگری با عنوان فکر کن و پولدار شو چاپ کرد که به یکی از پر فروش ترین کتاب های تاریخ تبدیل شد و بیش از ۶۰ میلیون جلد فروخت. هیل در کتابش اصرار می ورزد که برای موفقیت باید افکار خویش را کنترل کرد. همچنین انرژی درون آن ها را نیز باید به کار گرفت تا افکار همانند را جذب کرد. در ابتدای کتاب، او یک «راز» برای موفقیت مطرح می کند و قول می دهد که حداقل یک بار در هر فصل کتاب به طور غیرمستقیم توصیفش کند. او هرگز مستقیماً آن را مورد اشاره قرار نمی دهد زیرا معتقد است که اگر خود فرد آن را کشف کند، مفیدتر خواهد بود. در مورد اینکه راز چیست، اختلاف نظر وجود دارد اما برخی می گویند که قانون جذب می باشد. هیل می گوید که «راز» مورد نظر او بیش از صدها بار مورد اشاره قرار گرفته، اما کلمهٔ «جذب» کمتر از ۳۰ بار در کتابش استفاده شده است. او در کتابش ادعا می کند که مردم می توانند هرچه که می خواهند را از طریق افکار هدفمند به دست آورند.
اسرائیل رگاردی، کتاب های زیادی با موضوع قانون جذب منتشر کرده و آن را یکی از قانون های جهانی می داند. او در کتاب «هنر شفابخشی حقیقی: رسالهٔ مکانیزم دعا و عملکرد قانون جذب در طبیعت» (۱۹۳۷) یک تکنیک مدیتیشن آموزش می دهد که ذهن می تواند به وسیلهٔ آن در سطح جسمانی و معنوی خود را شفا بخشد. رگاردی در ادامه ادعا می کند که قانون جذب نه تنها روش مفیدی برای کسب سلامت جسمانی است، بلکه در دیگر جنبه های زندگی نیز کاربرد دارد.
و. کلمنت استون و ناپلئون هیل کتاب موفقیت از طریق رویکرد ذهنی مثبت (۱۹۶۰) را نوشتند.
ریچارد ویس، در کتابش با عنوان افسانهٔ آمریکایی موفقیت (۱۹۸۸)، اظهار می داد که قاعدهٔ «عدم مقاومت» یک مفهوم محبوب در جنبش اندیشه نو می باشد و همسو با قانون جذب آموخته می شود.
باور به فرضیه جذب مبتنی بر این ایده است که مردم و افکارشان از «انرژی خالص» ساخته شده اند، و از آنجا که «انرژی های مشابه یکدیگر را جذب می کنند»، شخص می تواند با «افکار مثبت» سلامتی، ثروت و ارتباطات فردی اش را بهبود بخشد.
هواداران پارادایم ذهن-قدرت عموماً تکنیک های تجدید شناختی را با تاییدها و تجسم خلاقانه ترکیب می کنند تا افکار «منفی» و خود تخریب گر را محدود سازند و افکار «مثبت» و سازگارانه را جایگزین آن نمایند. مؤلفهٔ کلیدی این فلسفه این است که به منظور تغییر مؤثر الگوهای فکری منفی یک نفر، شخص باید احساس کند که (از طریق تجسم خلاقانه) مایل است این تغییرات رخ دهند. ترکیب افکار مثبت و احساسات مثبت به شخص اجازه می دهد تا از طریق قانون انرژیک «پیشنهادی»، تجارب و فرصت های مثبت را «جذب» نماید.قانون جذب هیچ اساس علمی ندارد و به عنوان شبه علم مورد خطاب قرار گرفته است. تعدادی از محققان سوءاستفاده از مفهوم علمی توسط هواداران را مورد انتقاد قرار داده اند.
جنبش اندیشه نو از آموزه های فینیاس کویمبی در اوایل قرن نوزدهم شروع شد. وی در اوایل زندگی، به بیماری سل مبتلا شد. متأسفانه درمان دارویی جواب نداد، بنابراین تصمیم گرفت تا از وطنش، لبنان به نیو همسفیر برود. او سلامت خود را بازیافت و بهبود یافت. وی مطالعهٔ مبحث «ذهن در برابر بدن» را آغاز کرد. اگرچه او هرگز از واژهٔ قانون جذب استفاده ننمود، اما توصیفات پایهٔ او مشابه بود، ولی فقط مختص به مبحث سلامت بود:
wiki: اتحادی است که دو عمل دوتایی را به یکدیگر پیوند می دهد. دو عمل دوتایی مثل * و + به یکدیگر مرتبط می شوند اگر داشته باشیم:
a + ( a ∗ b ) = a ∗ ( a + b ) {\displaystyle a+(a*b)=a*(a+b)}
مجموعه ای با عملگرهای دوتایی ∨ (فصل منطقی) و ∧ (عطف منطقی) که خاصیت جابه جایی و خاصیت شرکت پذیری دارند، توسط قانون جذب به شکل زیر مرتبط می شوند:
a ∨ ( a ∧ b ) = a ∧ ( a ∨ b ) = a {\displaystyle a\vee (a\wedge b)=a\wedge (a\vee b)=a}
a + ( a ∗ b ) = a ∗ ( a + b ) {\displaystyle a+(a*b)=a*(a+b)}
مجموعه ای با عملگرهای دوتایی ∨ (فصل منطقی) و ∧ (عطف منطقی) که خاصیت جابه جایی و خاصیت شرکت پذیری دارند، توسط قانون جذب به شکل زیر مرتبط می شوند:
a ∨ ( a ∧ b ) = a ∧ ( a ∨ b ) = a {\displaystyle a\vee (a\wedge b)=a\wedge (a\vee b)=a}
wiki: قانون جذب (جبر)
فرهنگستان زبان و ادب
{absorption law, absorption rule, absorptive law} [آمار، ریاضی] قانون برابری مجموعۀ A و اجتماع آن با اشتراک مجموعۀ A و مجموعه ای دلخواه یا اشتراک آن با اجتماع مجموعۀ A و مجموعه ای دلخواه
پیشنهاد کاربران
قانون جذب ینی استفاده از قدرت فکر و ذهن و به دست آوردن انرژی های مثبت و جذب کردن که نیروی ماورایی نامیده میشه
مثبت اندیشی، تمرکز بر خوبی ها و زیبایی های زندگی و در نتیجه تجربه اتفاقات خوشایند
کلمات دیگر: