کلمه جو
صفحه اصلی

طرد و عکس

فرهنگ فارسی

طرد و عکس اینست که سخنی را بترتیبی برانند و آنگاه آنرا معکوس کنند .

لغت نامه دهخدا

طرد و عکس. [ طَ دُ ع َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) طرد و عکس این است که سخنی را به ترتیبی برانند و آنگاه آن را معکوس کنند، چنانکه گویند: هر آتشی گوهری تابنده و سوزنده است و هر گوهری تابنده و سوزنده آتش است. ( از تاج العروس ). در نزد اصولیان دوران است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به دورشود. || در تداول علمای معانی از انواع اطناب زیاده است و آن چنان است که دو سخن آرند بدانسان که منطوق سخن نخستین مفهوم دوم را بیان کند و برعکس ، مانند این آیه : «لایعصون اﷲ ما امرهم و یفعلون ما یؤمرون » . و آیه «لیستأذنکم الذین ملکت ایمانکم و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرات » تا «لیس علیکم ولا علیهم جناح بعدهن » که منطوق امر به استیذان در این اوقات خاصه ای است که مفهوم عدم گناه را در خبر آن مقرر میدارد و بالعکس و گویند در برابر این نوع اطناب در ایجاز نوع اختباک است. و این گفتار صاحب اتقان در نوع ایجاز و اطناب است و فایده طرد و عکس تنصیص بر حکم مفهوم از سخن نخستین و تصریح بدان است. و بعضی از اهل معانی این را بر عکس اطلاق کنند و در جامعالصنایع گوید: طرد و عکس ؛ این صنعت چنان است که سخنی را به ترتیبی براند بعده بازگرداند. مثاله ( شعر ):
حسن ابروت ماه نو دارد
نه ، که ابروت حسن ماه نو است.
و آنکه در اصطلاح گویند: «کلام الملوک ملوک الکلام » هم از این قبیل است - انتهی کلامه. و همچنین است این مثال : عادات السادات ، سادات العادات. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || جامعیت و مانعیت. جامع مانع در تعریف. || رو و وارو.
- خواندن به طرد و عکس ؛ چنانکه هست یا وارونه خواندن. بعضی طلاب در قدیم الفیه ابن مالک و نصاب ابونصر فراهی را به طرد وعکس از بر داشتند، یعنی هم از اول تا ته مرتب میخواندند، و هم از آخر تا به اول.

دانشنامه آزاد فارسی

طَرد و عَکس
(یا: دَوَران؛ عکس و طرد) در اصطلاح منطق و کلام، یکی از روش های تعلیل (علت یابی) یا یکی از روش های اثبات تمثیل نزد متکلمان. برطبق این روش، ثبوت و انتفای حکم، نسبت مستقیم با ثبوت و انتفای علت حکم دارد و این به معنای دوران علت حکم در وجود و عدم با یکدیگر است. از این دَوَران دو امر به بار می آید: ۱. طرد، یعنی ثبوت دوسویه، که عبارت است از تلازم ثبوت حکم و ثبوت علت؛ ۲. عکس، یعنی انتفای دوسویه که تلازم انتفای حکم و انتفای علت است. چون در تمثیل علت، وجه جامع (وجه شَبَه) است، یعنی صفت مشترک در اصل (شاهد) و فرع (غایب) هرجا وجه جامع در کار باشد، حکم ثابت است (طرد) و هرجا وجه جامع در کار نباشد، حکم منتفی است (عکس)، چنان که به نظر متکلمان «آسمان (فرع = غایب) مُحَدث است، چون مانند خانه (اصل = شاهد) دارای شکل است». «دارای شکل بودن»، وجه جامع (علت) است که براساس ثبوت آن در «شاهد» (خانه) حکم حدوث را که بر شاهد صادق است بر «غایب» (آسمان) نیز صادق می دانند و از آن به «رَدُّ الغائب الی الشاهِد» (اطلاق حکم غائب به حاضر) تعبیر می کنند و نتیجه می گیرند که هرجا «شکل» (وجه جامع= علت) باشد حدوث، ثابت است (ثبوت دوسویه = طرد) و هرجا «شکل» نباشد، حدوث، ثابت نیست (انتفای دوسویه = عکس).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] طرد و عکس به تقریر مفهوم هر یک از دو کلام با منطوق کلام دیگر اطلاق می شود.
«طرد و عکس» از انواع اسلوب بدیعی قرآن است که آن را از اقسام اطناب به زیادت نیز شمرده اند و عبارت است از آوردن دو کلام به صورتی که منطوق هر یک، مفهوم دیگری را تقریر کند؛


کلمات دیگر: