کلمه جو
صفحه اصلی

صلح کل

فرهنگ فارسی

طریقه موحدانست که مال همه مذاهب واحد دانسته با مردمان مختلف المذاهب خصومت نداشتن و با دوست و دشمن باشتی بسر بردن

لغت نامه دهخدا

صلح کل. [ ص ُ ح ِ ک ُل ل / ک ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طریقه موحدان است که مآل همه مذاهب واحد دانسته با مردمان مختلف المذاهب خصومت نداشتن و با دوست ودشمن به آشتی بسر بردن. ( غیاث اللغات ) :
عارفان صائب ز سعد و نحس انجم فارغند
صلح کل با ثابت و سیار گردون کرده اند.
صائب.

دانشنامه آزاد فارسی

صلح کلّ
از اصطلاحات عارفان و صوفیان. از همان نخستین دوره هایِ پیدایش معارف صوفیانه، عارفان و صوفیان، با توجّه به این که تمامی عالم را تجلّی گاه حضرت حق می دانسته اند، و روی هر عابدی را در واقع به سوی او می دیدند، در عین آن که عبادت معبود های غیر حقیقی را مانع کمال می دانستند، امّا به هر حال تمامیِ مذاهب را روبه حق و بهره مند از حقیقت و غیر قابل انکار برمی شمردند. از این رو مذهبِ خود را مذهب صلح کلّ می خواندند. در صحت و سقم این اندیشه، میان اینان و ناقدانشان سخن هاست.


کلمات دیگر: