کسی که پیشانیش مانند ماه (قمر ) درخشان باشد معشوق زیبا روی : خورشید نماینده بتی ماه جبینی کافور بنا گوش مهی مشک عذاری . ( سنائی . چا . مصف.۳۲۴ )
لغت نامه دهخدا
مه جبین.[ م َه ْ ج َ ] ( ص مرکب ) آنکه پیشانی وی مانند ماه تابان باشد. ( ناظم الاطباء ). آنکه پیشانی سپید و درخشان و دلکش دارد. ماه جبین. ( یادداشت مؤلف ) : دانم که مه جبینی ای آسمان شکن اما ندانم آنکه چه لشکر شکسته ای.
خاقانی.
شراب لعل کش و روی مه جبینان بین خلاف مذهب آنان جمال اینان بین.
حافظ.
فرهنگ عمید
۱. آن که پیشانیش مانند ماه تابان باشد. ۲. [مجاز] زیبارو.