مترادف نزهت : خرمی، سرسبزی، طراوت، پاکی، پاکیزگی، شادی، نشاط، تفریح، خوشگذرانی، سیر، گردش، گشت، پاکدامنی، عفاف
برابر پارسی : پاکی، شادابی، پاکیزگی، نیکویی، پاکدامنی، دلگشایی
pleasure, recreation
(تلفظ: nozhat) (عربی) خوشی ، شادی ؛ پاکی ، بیآلایشی ؛ تفرج ؛ (در موسیقی ایرانی) سازی قدیمی از خانوادهی سازهای زهی ؛ (در قدیم) خوش آب و هوایی و خرمی .
خرمی، سرسبزی، طراوت
پاکی، پاکیزگی
شادی، نشاط
تفریح، خوشگذرانی، سیر، گردش، گشت
پاکدامنی، عفاف
۱. خرمی، سرسبزی، طراوت
۲. پاکی، پاکیزگی
۳. شادی، نشاط
۴. تفریح، خوشگذرانی، سیر، گردش، گشت
۵. پاکدامنی، عفاف
نزهت . [ ن ُ هََ ] (اِخ ) (...افندی ) از متأخران شعرای عثمانی و از رجال دولت آن سامان است . وی به سال 1304 هَ . ق . درگذشت . (از قاموس الاعلام ج 6 ص 4574).
(از صبح گلشن ص 416).
نزهت . [ ن ُ هََ ] (اِخ ) (مولوی ...) برهان الدین بن سرفراز علی لکهنوئی . از پارسی گویان هند است . او راست :
به مقصد کی رسی زاهد به زهد خشک حیرانم
نمی یابد گهر غواص تا باشد به ساحل ها.
(از قاموس الاعلام ج 6 ص 4574) (از صبح گلشن ص 515).
نزهت . [ ن ُ هََ ] (اِخ ) (میرزا...) نعیم دامغانی . این بیت را مؤلف تذکره ٔ روز روشن به نام او ثبت کرده است :
صباجائی که بردارد نقاب از روی زیبایش
پر پروانه دست شمع گردد در تماشایش .
رجوع به تذکره ٔ روز روشن ص 815 شود.
نزهت . [ ن ُ هََ ] (اِخ ) محمدعظیم دامغانی . از شاعران قرن دوازدهم است . وی به سال 1137 هَ . ق . درگذشت . (از قاموس الاعلام ج 6 ص 4574) (از تذکره ٔ نصرآبادی ص 428) (از نگارستان سخن ص 120).
فرخی .
؟ (از فرهنگ اسدی ).
مسعودسعد.
سوزنی .
خاقانی .
خاقانی .
نظامی .