کلمه جو
صفحه اصلی

تلم

فرهنگ اسم ها

اسم: تلم (پسر) (مازندرانی) (تلفظ: talem) (فارسی: تَلِم) (انگلیسی: talem)
معنی: نام نوعی درخت

فرهنگ فارسی

( اسم ) همیشک
آب یا شکاف در زمین بدرازا . جمع : اتلام .

لغت نامه دهخدا

تلم. [ ت َ ] ( ع مص ) شیار کردن زمین را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

تلم. [ ت ِ ] ( ع اِ ) کودک خطدمیده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || کشاورز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ). || زرگر. || دمه دراز زرگران. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، تِلام. ( منتهی الارب ).

تلم. [ ت َ ل َ ] ( ع اِ ) آب کند یا شکاف در زمین بدرازا. ج ، اتلام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

تلم . [ ت َ ] (ع مص ) شیار کردن زمین را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


تلم . [ ت َ ل َ ] (ع اِ) آب کند یا شکاف در زمین بدرازا. ج ، اتلام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


تلم . [ ت ِ ] (ع اِ) کودک خطدمیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کشاورز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || زرگر. || دمه ٔ دراز زرگران . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، تِلام . (منتهی الارب ).


دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۶°۲۳′۴۸″ شمالی ۵۳°۳۶′۲۲″ شرقی / ۳۶٫۳۹۶۶۷°شمالی ۵۳٫۶۰۶۱۱°شرقی / 36.39667; 53.60611
تلم، روستایی است از توابع بخش هزارجریب شهرستان نکا در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان استخرپشت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۳ نفر (۹خانوار) بوده است.

گویش مازنی

گاو ماده ی جوان – گوساله ماده


/talm/ ران - تیر چوبی بلند و محکم & وسیله ای چوبی که ماست را داخل آن ریخته و با کوبیدن در آن از آن روغن و دوغ گیرید – ظرف کره گیری & از توابع چهاردانگه هزارجریب ساری & گاو ماده ی جوان – گوساله ماده

۱ران ۲تیر چوبی بلند و محکم


وسیله ای چوبی که ماست را داخل آن ریخته و با کوبیدن در آن از ...


از توابع چهاردانگه هزارجریب ساری


واژه نامه بختیاریکا

( تَلم * ) لجن؛ گل بسیار نمور
( تُلُم ) ( در ) ؛ شکوفه
( تُلُم ) گروه؛ دسته


کلمات دیگر: