کلمه جو
صفحه اصلی

توار

فرهنگ اسم ها

اسم: توار (دختر) (کردی) (پرنده) (تلفظ: tavār) (فارسی: تَوار) (انگلیسی: tavar)
معنی: پرنده، نوعی ریسمان، ( اعلام ) ) ( توارکوه ) نام کوهی در شمال ایران، شهرستان چالوس، ) نام محلی در ناحیه برسویر در ایالت دوسِور فرانسه

فرهنگ فارسی

ریسمانی که بدان بار بر چاروا بندند .

لغت نامه دهخدا

توار. (اِخ ) مرکز بلوکی در ناحیه ٔ برسویر در ایالت دوسِوْر فرانسه است که 10600 تن سکنه دارد و قصری از قرن هفدهم در آنجا باقی مانده و دارای بازار فروش غلات و محصولات کشاورزی است . (از لاروس ).


توار. [ ت َ ] (اِ) ریسمانی که بدان ، بار بر چاروا بندند. (ناظم الاطباء). رجوع به لسان العجم شعوری ج 1 ص 288 شود.


توار. [ ت َ ] ( اِ ) ریسمانی که بدان ، بار بر چاروا بندند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به لسان العجم شعوری ج 1 ص 288 شود.

توار. ( اِخ ) مرکز بلوکی در ناحیه برسویر در ایالت دوسِوْر فرانسه است که 10600 تن سکنه دارد و قصری از قرن هفدهم در آنجا باقی مانده و دارای بازار فروش غلات و محصولات کشاورزی است. ( از لاروس ).

دانشنامه عمومی

صدا زدن فردی با صدای بلند معانی دیگر:فریاد، جیغ انگلیسی:Scream


واژه نامه بختیاریکا

( توار * ) راک؛ تهد
( تَوار ) شلیف یزرگی که برای کاه استفاده می شود.

پیشنهاد کاربران

صدازدن ، فریاد زدن در ربان مُلکی گالی ( زبان بومیان بَشکَرد در جنوب شرقی هرمزگان - قوم کوچ ، ساکنین رشته کوه مکران )

به معنی سخن گفتن و اقرار کردن ( در گویش اچمی )

صدا زدن کسی با صدای بلند در زبان ملکی گالی ( زبان بومیان رشته کوه مکران در جنوب شرق کشور )


کلمات دیگر: