(تلفظ: mināvaš) (مینا + وش (پسوند شباهت)) ، مانند مینا ، شبیه به مینا ، ← مینا .
میناوش
فرهنگ اسم ها
اسم: میناوش (دختر) (فارسی) (پرنده، طبیعت، گل) (تلفظ: m.-vaš) (فارسی: ميناوش) (انگلیسی: mina-vash)
معنی: جلا داده و صیقل شده، شبیه به شیشه ٔ کبود، ( مینا، وش ( پسوند شباهت ) )، مانند مینا، شبیه به مینا، م مینا، ( به مجاز ) زیبا و با طراوت
معنی: جلا داده و صیقل شده، شبیه به شیشه ٔ کبود، ( مینا، وش ( پسوند شباهت ) )، مانند مینا، شبیه به مینا، م مینا، ( به مجاز ) زیبا و با طراوت
لغت نامه دهخدا
میناوش. [ وَ ] ( ص مرکب ) جلاداده و صیقل شده. || شبیه به مینا کرده شده. ( ناظم الاطباء ). شبیه به شیشه کبود :
کشیده عمود آن شتابنده رود
از آن کوه میناوش آمد فرود.
کشیده عمود آن شتابنده رود
از آن کوه میناوش آمد فرود.
نظامی ( اقبالنامه چ وحید ص 177 ).
رجوع به مینا شود.کلمات دیگر: