مترادف بهبود : تندرستی، سلامت، صحت، عافیت، التیام، پیشرفت، ترقی، توسعه، رفاه
متضاد بهبود : وخامت
well - being, welfare, health, amelioration, improvement, recovery
amelioration, betterment, gain, health, improvement, melioration, progress, recovery, mend, amendment, recovery, recuperation, well-being
(تلفظ: behbud) سلامت ، تندرستی ؛ درست شدن ، درستی ، اصلاح .
پیشرفت، ترقی، توسعه، رفاه
تندرستی، سلامت، صحت، عافیت ≠ وخامت
التیام
۱. تندرستی، سلامت، صحت، عافیت
۲. التیام
۳. پیشرفت، ترقی، توسعه، رفاه ≠ وخامت
بهبود. [ ب ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گندزلو که در بخش مرکزی شهرستان شوشتر واقع است و 600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
نظامی .
عطار.
حافظ.
جامی .
حاج سیدنصراﷲ تقوی .
نظامی .
حافظ.
نیکو