کلمه جو
صفحه اصلی

اسام

فرهنگ اسم ها

اسم: آسام (پسر) (لری) (تلفظ: āsām) (فارسی: آسام) (انگلیسی: asam)
معنی: سام، داستان خوشایند، حدیث خوش، ( اعلام ) ایالتی در مرز شمال شرقی هند که تقریباً به طور کامل به وسیله خاک بنگلادش از هند جداشده است، مرکز دیسپور، همچنین از شخصیتهای شاهنامه و نام پهلوان ایرانی پسر نریمان و پدر زال و جهان پهلوان ایران در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی، همچنین نام یکی از ایالتهای مرزی شمال شرقی هند که مجاور بنگلادش است

فرهنگ فارسی

( آسام ) استان شمال شرقی هند ( مشترک بین پاکستان شرقی و بیرمانی ۴۷/٠۸۹ میل مربع مساحت و ۸/۸۳٠/۸۳۲ تن سکنه دارد . شهرهای عمده آن دهو بری گو هاتی تزپور و غیره . ۴٠./. مردم بزبان آسامی تکلم میکنند و ۲۴./. بزبان بنگالی . بارندگی بسیار و رود خانه ها پر آب است . محصول عمده برنج چای کنف است که صادر می شود زلزله های شدید در آن روی میدهد . دانشگاهی به نام دانشگاه گوهانی دارد .
مقلوب آماس انجمن آرای ناصری
بستوه آمده تر

لغت نامه دهخدا

( آسام ) آسام. ( اِ ) مقلوب آماس. ( انجمن آرای ناصری ). و ظاهراً آسام اصل سام است نه مقلوب آماس : السرسام فارسیة، السَّر هو الرأس و السام هو الورم. البرسام ، البر هو الصدر و السام هو الورم . و در فارسی حذف «آ» در کلمات مصدره بدان بسیار باشد. رجوع به «آ» شود.
( اسآم ) اسآم. [ اِس ْ ] ( ع مص ) بستوه آوردن. ( زوزنی ). بستوه آوردن کسی را. ( از منتهی الارب ).
اسام. [ اَ ] ( اِخ ) مملکتی است قدیمی در حد شمال شرقی نپال ، اکنون مقاطعه ایست در جانب شمال شرقی هندوستان جزو حکومت کلکته. موقع آن بین 25 درجه و 50دقیقه و 28 درجه و 20 دقیقه و 97 درجه و 30 دقیقه طول شرقی است. حد شمالی آن بهونان و از شمال شرقی تبت و از مشرق و جنوب برمه و از جنوب غربی بنگال. مساحت اسام 21800 میل مربع و سکنه آن بیش از دویست هزار تن باشند. مرکز اسام شهر جرهه و مشهورترین شهرهای آن رنکپورست و سکنه آن بیش از دیگر شهرهاست و هوای آن معتدل و حرارت آن تا 21 درجه و برودت تا 11 درجه زیر صفر رسد و خاک آن بسیار حاصلخیز است. این ناحیه پراز بیشه ها و جنگل های بسیار و دارای درختان عوسج و خیزران و غیره و از محصولات آن نیشکر و قهوه و افیون وبرنج و گندم و جو و ارزن و پنبه و چای و فلفل و زنجبیل و فوفل و حریر و مشک و از معادن آن زغال سنگ و چشمه های نفت و آهن و نقره و مس و ارزیر و اندکی زر است و زراعت چای در آن ناحیت بسیار معمول است. و از حیوانات برّی آن پلنگ و کرگدن و یوز و از حیوانات اهلیةگاو و گوسفند و بز و اسب و مانند آن باشد و سکنه آن اصلاً نزدیک به نژاد هندی و دارای بدن خرد باشند و پوست آنان در غایت نعومت است و ایشان اهل نشاط و آرامش اند و خانه ها را از خیزران و لیف بوریا سازند و بعلت تنبلی جز بصنایع ساده کم ارج میل نکنند و مذهب اکثر آنان برهمنی است و اندکی مسلمانانند. اسام در قدیم مستقل بود و در مائه هفدهم مغولان خواستند تا بر آنجا استیلا یابند ولی ناامید شدند و پس ازین تاریخ اسام معرض انقلابات شد و قدرت و قوت آن تا سال 1770 م. از میان بشد و عساکر انگلیسی در انقلابی که بر ضد امیر آن ایجاد شده بود، داخل آن ناحیت شدند و چون جنگ بین انگلیس و بورنا در سال 1825 م. درگرفت انگلیسیان بر آن ناحیه استیلا یافتند. ( ضمیمه معجم البلدان ).

اسأم. [ اَ ءَ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از سؤم. ملول تر. بستوه آمده تر.

اسام . [ اَ ] (اِخ ) مملکتی است قدیمی در حد شمال شرقی نپال ، اکنون مقاطعه ایست در جانب شمال شرقی هندوستان جزو حکومت کلکته . موقع آن بین 25 درجه و 50دقیقه و 28 درجه و 20 دقیقه و 97 درجه و 30 دقیقه طول شرقی است . حد شمالی آن بهونان و از شمال شرقی تبت و از مشرق و جنوب برمه و از جنوب غربی بنگال . مساحت اسام 21800 میل مربع و سکنه ٔ آن بیش از دویست هزار تن باشند. مرکز اسام شهر جرهه و مشهورترین شهرهای آن رنکپورست و سکنه ٔ آن بیش از دیگر شهرهاست و هوای آن معتدل و حرارت آن تا 21 درجه و برودت تا 11 درجه زیر صفر رسد و خاک آن بسیار حاصلخیز است . این ناحیه پراز بیشه ها و جنگل های بسیار و دارای درختان عوسج و خیزران و غیره و از محصولات آن نیشکر و قهوه و افیون وبرنج و گندم و جو و ارزن و پنبه و چای و فلفل و زنجبیل و فوفل و حریر و مشک و از معادن آن زغال سنگ و چشمه های نفت و آهن و نقره و مس و ارزیر و اندکی زر است و زراعت چای در آن ناحیت بسیار معمول است . و از حیوانات برّی آن پلنگ و کرگدن و یوز و از حیوانات اهلیةگاو و گوسفند و بز و اسب و مانند آن باشد و سکنه ٔ آن اصلاً نزدیک به نژاد هندی و دارای بدن خرد باشند و پوست آنان در غایت نعومت است و ایشان اهل نشاط و آرامش اند و خانه ها را از خیزران و لیف بوریا سازند و بعلت تنبلی جز بصنایع ساده ٔ کم ارج میل نکنند و مذهب اکثر آنان برهمنی است و اندکی مسلمانانند. اسام در قدیم مستقل بود و در مائه ٔ هفدهم مغولان خواستند تا بر آنجا استیلا یابند ولی ناامید شدند و پس ازین تاریخ اسام معرض انقلابات شد و قدرت و قوت آن تا سال 1770 م . از میان بشد و عساکر انگلیسی در انقلابی که بر ضد امیر آن ایجاد شده بود، داخل آن ناحیت شدند و چون جنگ بین انگلیس و بورنا در سال 1825 م . درگرفت انگلیسیان بر آن ناحیه استیلا یافتند. (ضمیمه ٔ معجم البلدان ).


دانشنامه عمومی

آسام. آسام (به آسامی: অসম، تلفظ: اُسُم و اُخُم) یکی از ایالات کشور هند، واقع در منتهای شمال شرقی آن کشور، میان برمه و بنگلادش و در دامنه های هیمالیای شرقی است.
مرکز آسام شهر دیسپور و بزرگ ترین شهر آن گوواهاتی است. بیشتر مردم این ایالت به زبان آسامی سخن می گویند.
وسعت آن در حدود ۷۸٬۴۳۸ کیلومترمربع، و جمعیت آن حدود ۲۶٬۶۵۵٬۰۰۰ نفر است ۱۱. این ایالت از شمال با کشور بوتان و آرونچال پرادش، از شرق با آرونچال پرادش و ناگالند و مانیپور، از جنوب با میزورام و مگه لایا و از غرب با بنگال غربی، تری پورا و بنگلادش هم مرز است.
بیش از نیمی از چای تولیدشده در هند در ۸۰۰ کارخانه چای سازی در آسام تولید می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

آسام. آسام (Assam)
ایالتی در شمال شرقی هند، با ۷۸,۵۲۳ کیلومتر مربع مساحت و ۲۷,۴۲۸,۰۰۰ نفر جمعیت (۲۰۰۱). جمعیت آن شامل ۱۲میلیون نفر آسامی(هندو)، ۵میلیون نفر بنگالی (که اغلب مهاجران مسلمان از بنگلادش اند)، نپالی، و ۲میلیون نفر بومی (با مذاهب مسیحی و سنتی) است. آسامی زبان رسمی آن است. نیمی از نفت هند در این ایالت تولید می شود؛ تولید زغال سنگ، مواد پتروشیمی، کاغذ، و سیمان دیگر صنایع مهم آن را تشکیل می دهند. آسام همچنین نیمی از چای هند را تولید می کند. شهرهای مهم آن عبارت اند از گوواهاتی، دیبروگر، سیلچر، و دیس پورکه مرکز آسام است و یکی از حومه های گوواهاتی نیز به شمار می رود. آسام از ۱۰۰۰پ م، با ورود مهاجرانی از چین و میانمار(برمه) منطقه ای پر رونق بود. پس از هجوم برمه ایها در ۱۸۲۶ بریتانیا این منطقه را تصرف و در ۱۸۷۴ آن را به استانی مجزا تبدیل کرد؛ به استثنای بخش عمدۀ قسمت مسلمان نشین سیلهت، که در ۱۹۴۷ به پاکستان واگذار گردید، آسام به دومینیون هندضمیمه شد.

گویش مازنی

/essaam/ هرم – گرما & کفگیر آهنی ویژه کندن ته دیگ

هرم – گرما


کفگیر آهنی ویژه کندن ته دیگ


پیشنهاد کاربران

آسام به معنی آسایش من میباشد که جزیی از افعال دعایی زنانن و مردان لر است مثلا میگویند آسام بیا یا آسام کجا بییه

آسام دارای دپرشه ایی لوری است و روزمره بسیار مورد استفاده قرار میگیرد و یک واژه است ک شخص نور چشمی را با آن خطاب قرار می دهندبعنوان مثال ئآساکه م سیقه سه رت بام. . . یعنی عزیزم یا نور چشمم و امثال این قربان سرت شوم

آسام : نام پسرانه لری است به معنی داستان خوشایند.

آسام : عزیزم ، یارم ، یاریگرم ، خیلی عزیز و محبوب .

آسام : مایه آرامش خاطر ، دلخوشی ، دلآرام ، آرامش دهنده قلب وروح ، محبوب و گرامی.

دردانه. یکی یکدانه

در زبان لکی معنی آسایش میشه آسا، آسا م یعنی آسایش من و کسانی که اورا خطاب میکنند

به زبان لری آسام یعنی در زمان پیری وناتوانی آسای دسم بویه


کلمات دیگر: