صفحه اصلی
اصرار کننده
بستن
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مترادف و متضاد
urgent
(صفت)
ضروری، مبرم، فشاراور، فوری، مصرانه، اصرار کننده
فرهنگ فارسی
سماجت کننده مصر پافشاری کننده
لغت نامه دهخدا
اصرارکننده. [ اِ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) سماجت کننده. مُصِرّ. پافشاری کننده. اصرارورزنده.
کلمات دیگر: