کلمه جو
صفحه اصلی

نعثل

لغت نامه دهخدا

نعثل. [ ن َ ث َ] ( ع اِ ) کفتار نر. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( از المنجد ) ( اقرب الموارد ). || ( ص ) پیرمرد احمق. ( از متن اللغة ) ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). پیر گول. ( منتهی الارب ).

نعثل. [ ن َ ث َ ] ( اِخ ) نام مرد مصری درازریشی ، و عثمان را نیز به سبب طول لحیه اش بدو تشبیه کردند وبدین لقب نامیدند. ( از اقرب الموارد ). || نام یهودی است که در مدینه بود. ( از منتهی الارب ).

نعثل . [ ن َ ث َ ] (اِخ ) نام مرد مصری درازریشی ، و عثمان را نیز به سبب طول لحیه اش بدو تشبیه کردند وبدین لقب نامیدند. (از اقرب الموارد). || نام یهودی است که در مدینه بود. (از منتهی الارب ).


نعثل . [ ن َ ث َ] (ع اِ) کفتار نر. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة) (از المنجد) (اقرب الموارد). || (ص ) پیرمرد احمق . (از متن اللغة) (از المنجد) (از اقرب الموارد). پیر گول . (منتهی الارب ).


پیشنهاد کاربران

نعثل همان کفتار کسی و همان عثمان است
اللهم العن اول ظلم علی محمد و ال محمد و ثانی و ثالث و رابع
که سه خلیفه کثیف اشغال حرام لقمه با عایشه جمعند


کلمات دیگر: