کلمه جو
صفحه اصلی

بشکست خود اعتراف کردن

مترادف و متضاد

fold (فعل)
بهم امیختن، پیچیدن، تابیدن، در اغل کردن، جا کردن، تا کردن، بشکست خود اعتراف کردن، تاه کردن، تاه زدن، تاه خوردن، بکسب یا شغل پایان دادن


کلمات دیگر: