کلمه جو
صفحه اصلی

اصلاح نژاد کردن

فارسی به انگلیسی

breed

مترادف و متضاد

grade (فعل)
جور کردن، طبقه بندی کردن، دسته بندی کردن، هموار کردن، تسطیح کردن، درجه بندی کردن، نمره دادن، اصلاح نژاد کردن، شیب منظم دادن، با هم امیختن

interbreed (فعل)
اصلاح نژاد کردن


کلمات دیگر: