کلمه جو
صفحه اصلی

هوا پختن

فرهنگ فارسی

بفکر چیزی بودن آرزو کردن

لغت نامه دهخدا

هوا پختن. [ هََ پ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) به فکر چیزی بودن. آرزو کردن :
کنون هوای عمل می پزد کبوتر نفس
که دست جور زمانش نه پر گذاشت نه بال.
سعدی.
هرکه هوایی نپخت یا به فراقی نسوخت
آخر عمر از جهان چون برود، خام رفت.
سعدی ( غزلیات ص 403 ).


کلمات دیگر: