کلمه جو
صفحه اصلی

هوارت

لغت نامه دهخدا

هوارت. ( اِخ ) کلمان ( 1854-1926 م. ). از خاورشناسان فرانسوی زبان است که در ژورنال آسیایی مقالاتی در باب آثار ادبی ایران و به خصوص حروفیه دارد و نیز تحقیقات دیگری درباره مشرق زمین کرده است. رجوع به ج 3 تاریخ ادبیات براون ( از سعدی تا جامی ) ترجمه حکمت شود.

هوارة. [ هََ رَ ] ( ع اِمص ) نیستی و هلاکی. ( منتهی الارب ). هلاکت : من اطاع ربه فلا هوارة علیه. ( اقرب الموارد ).

هوارت . (اِخ ) کلمان (1854-1926 م .). از خاورشناسان فرانسوی زبان است که در ژورنال آسیایی مقالاتی در باب آثار ادبی ایران و به خصوص حروفیه دارد و نیز تحقیقات دیگری درباره ٔ مشرق زمین کرده است . رجوع به ج 3 تاریخ ادبیات براون (از سعدی تا جامی ) ترجمه ٔ حکمت شود.



کلمات دیگر: