کلمه جو
صفحه اصلی

مواثقت

فرهنگ معین

(مُ ثِ قَ ) [ ع . مواثقة ] (مص ل . ) با هم عهد و پیمان بستن .

لغت نامه دهخدا

مواثقت. [ م ُ ث َ ق َ ] ( ع مص ، اِمص ) مواثقة. با هم عهد استوار بستن. ( از یادداشت مؤلف ). هم عهدی. هم پیمانی. رجوع به مواثقة شود.

مواثقة. [م ُ ث َ ق َ ] ( ع مص ) عهد و پیمان کردن با هم. وثاق. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). با کسی عهدبستن. ( ترجمان القرآن جرجانی ص 96 ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). با کسی استواری کردن. ( المصادر زوزنی ).

مواثقت . [ م ُ ث َ ق َ ] (ع مص ، اِمص ) مواثقة. با هم عهد استوار بستن . (از یادداشت مؤلف ). هم عهدی . هم پیمانی . رجوع به مواثقة شود.



کلمات دیگر: