مترادف مواقعه : پیکار، جنگ، حرب، ستیز، غزوه، کارزار، جنگ کردن، پیکار کردن، آمیزش، جماع، جماع کردن، مخالطت کردن، آمیزش کردن
مواقعه
مترادف مواقعه : پیکار، جنگ، حرب، ستیز، غزوه، کارزار، جنگ کردن، پیکار کردن، آمیزش، جماع، جماع کردن، مخالطت کردن، آمیزش کردن
فارسی به انگلیسی
fight(ing), sexual intercourse
مترادف و متضاد
پیکار، جنگ، حرب، ستیز، غزوه، کارزار
جنگ کردن، پیکار کردن
آمیزش، جماع
جماع کردن، مخالطت کردن، آمیزش کردن
۱. پیکار، جنگ، حرب، ستیز، غزوه، کارزار
۲. جنگ کردن، پیکار کردن
۳. آمیزش، جماع
۴. جماع کردن، مخالطت کردن، آمیزش کردن
فرهنگ فارسی
باهم به جنگ وستیزبرخاستن ، ونیزبه معنی هم بسترشدن بازن
۱ - ( مصدر ) جنگ کردن با کسی ۲ - جماع کردن . ۳ - ( اسم ) حرب ستیزه . ۴ - جماع آمیزش .
۱ - ( مصدر ) جنگ کردن با کسی ۲ - جماع کردن . ۳ - ( اسم ) حرب ستیزه . ۴ - جماع آمیزش .
فرهنگ معین
(مُ قَ عَ یا قِ ع ) [ ع . مواقعة ] ۱ - (مص ل . ) جنگ کردن با کسی . ۲ - جماع کردن . ۳ - (اِمص . ) حرب ، ستیزه . ۴ - جماع ، آمیزش .
لغت نامه دهخدا
مواقعه. [ م ُ ق َ ع َ / ق ِ ع ِ ] ( از ع ، اِمص ) مواقعة. مواقعت. نبرد و پیکار. ( ناظم الاطباء ). حرب : ابوالفضل هروی منجم با مؤیدالدوله مواضعه کرده بود که در آن مواقعه صبر می کند تا مریخ به درجه هبوط رسد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 70 ). خبر مواقعه ایشان به سلطان رسید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 405 ). بهاءالدوله لشکری به مواقعه او فرستاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 314 ).
- مواقعه کردن ؛ جنگ کردن. جنگیدن. به حرب پرداختن. نبرد کردن. رزمیدن. ( از یادداشت مؤلف ).
|| آرمیدن با زن. آمیزش. مقاربت. مجامعت. مواقعت. مباضعت. مباشرت. مضاجعت. جماع. وقاع. مباضعه. بضاع. نزدیکی. آرامش. آرامش با... صحبت. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به مواقعة و مجامعت شود.
- مواقعه کردن ؛ جنگ کردن. جنگیدن. به حرب پرداختن. نبرد کردن. رزمیدن. ( از یادداشت مؤلف ).
|| آرمیدن با زن. آمیزش. مقاربت. مجامعت. مواقعت. مباضعت. مباشرت. مضاجعت. جماع. وقاع. مباضعه. بضاع. نزدیکی. آرامش. آرامش با... صحبت. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به مواقعة و مجامعت شود.
مواقعة. [ م ُ ق َ ع َ ] (ع مص ) با هم به جنگ و محاربه درافتادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جنگ کردن کسی با کسی و در محاربه ٔ او افتادن . (ناظم الاطباء). وقاع . مقاتله . (تاج المصادر بیهقی ). با کسی در جنگ بایستادن . (المصادر زوزنی ). || آرمیدن با زن و مخالطت نمودن با زن . (از منتهی الارب )(آنندراج ). آرمیدن با زن و مخالطت و آمیزش نمودن باآن . (ناظم الاطباء). مجامعه . (تاج المصادر بیهقی ).
پیشنهاد کاربران
هم خوابگی، آمیزش کردن، جنگ و پیکار
کلمات دیگر: