آنچه درباره آن فکر و اندیشه و تامل و دقت کرده باشند . سخن اندیشیده باید گفتن و حرکت پسندیده باید کردن .
اندیشیده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اندیشیده. [ اَ دَ / دِ ] ( ن مف یا قید ) آنچه درباره آن فکر و اندیشه و تأمل ودقت کرده باشند : پادشاهان سخن اندیشیده گویند. ( از اسکندرنامه نسخه سعید نفیسی ). سخن اندیشیده باید گفتن و حرکت پسندیده باید کردن. ( گلستان ).
فرهنگ عمید
اندیشه شده.
کلمات دیگر: