ده از دهستان سامن شهرستان ملایر ٠ آب از رودخانه ٠ محصول : غلات و حبوب و صیفی
انجیره
فرهنگ فارسی
( اسم ) درختی از تیر. گزنه ها جزو دست. توتها که بلندیش تا ۱۲ متر میرسد و بر خلاف توت یک پایه است و گلهای نر و ماده اش بر روی یک درخت است تین .
ده از دهستان سامن شهرستان ملایر ٠ آب از رودخانه ٠ محصول : غلات و حبوب و صیفی
ده از دهستان سامن شهرستان ملایر ٠ آب از رودخانه ٠ محصول : غلات و حبوب و صیفی
لغت نامه دهخدا
انجیره . [ اَ رَ / رِ ] (اِ) انجیر. (برهان قاطع). انجیر که میوه ٔ انجیربن باشد. (ناظم الاطباء). تین . (مؤید الفضلاء) :
در لبت صدهزار دل گم شد
همچو گاورسها در انجیره .
در لبت صدهزار دل گم شد
همچو گاورسها در انجیره .
شرف الدین شفروه (از انجمن آرا).
انجیره . [ اَ رَ / رِ ] (اِخ ) دهی است از بخش بستک شهرستان لار با 439 تن سکنه . آب آن از چشمه و باران و محصول آن خرما و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
انجیره . [ اَ رَ / رِ ] (اِخ ) دهی است از بخش زرقان شهرستان شیراز با 190تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ سیوند و محصول آن غلات ، چغندر و میوه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
انجیره . [ اَ رَ / رِ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان شیراز با 244 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و انگور است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
انجیره . [ اَ رَ / رِ ](اِ) ناوچه ٔ مقعد و سوراخ کون . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). سوراخ مقعد. حلقه ٔ دبر. (از انجمن آرا) (آنندراج ). حلقه ٔ دبر. (فرهنگ سروری ). دره ٔ مقعد. (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید الفضلاء). سوراخ کس زنان و حلقه ٔ کون . (از شعوری ج 1 ورق 129). دبر. اِست :
هر که شد کون پرست بر خیره
تیز یابد عوض ز انجیره .
اگر چه بدسگال آستانت
بغایت سخت چشم و خیره باشد
ولی تا بنگرد از انتقامش
بدامش خرزه در انجیره باشد.
|| آلات و اسباب مسافر. (ناظم الاطباء).
هر که شد کون پرست بر خیره
تیز یابد عوض ز انجیره .
سنایی .
اگر چه بدسگال آستانت
بغایت سخت چشم و خیره باشد
ولی تا بنگرد از انتقامش
بدامش خرزه در انجیره باشد.
شمس فخری .
|| آلات و اسباب مسافر. (ناظم الاطباء).
انجیره. [ اَ رَ / رِ ] ( اِ ) انجیر. ( برهان قاطع ). انجیر که میوه انجیربن باشد. ( ناظم الاطباء ). تین. ( مؤید الفضلاء ) :
در لبت صدهزار دل گم شد
همچو گاورسها در انجیره.
انجیره. [ اَ رَ / رِ ]( اِ ) ناوچه مقعد و سوراخ کون. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). سوراخ مقعد. حلقه دبر. ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). حلقه دبر. ( فرهنگ سروری ). دره مقعد. ( شرفنامه منیری ) ( مؤید الفضلاء ). سوراخ کس زنان و حلقه کون. ( از شعوری ج 1 ورق 129 ). دبر. اِست :
هر که شد کون پرست بر خیره
تیز یابد عوض ز انجیره .
بغایت سخت چشم و خیره باشد
ولی تا بنگرد از انتقامش
بدامش خرزه در انجیره باشد.
انجیره. [ اَ رَ / رِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش بستک شهرستان لار با 439 تن سکنه. آب آن از چشمه و باران و محصول آن خرما و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
انجیره. [ اَ رَ / رِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان شیراز با 244 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و انگور است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
انجیره. [ اَ رَ / رِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش زرقان شهرستان شیراز با 190تن سکنه. آب آن از رودخانه سیوند و محصول آن غلات ، چغندر و میوه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
انجیره. [ اَ رَ / رِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش میرجاوه شهرستان زاهدان با 150 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، ذرت و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
انجیره. [ اَ رَ/ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر با 343 تن سکنه. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و حبوب و صیفی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
در لبت صدهزار دل گم شد
همچو گاورسها در انجیره.
شرف الدین شفروه ( از انجمن آرا ).
انجیره. [ اَ رَ / رِ ]( اِ ) ناوچه مقعد و سوراخ کون. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). سوراخ مقعد. حلقه دبر. ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). حلقه دبر. ( فرهنگ سروری ). دره مقعد. ( شرفنامه منیری ) ( مؤید الفضلاء ). سوراخ کس زنان و حلقه کون. ( از شعوری ج 1 ورق 129 ). دبر. اِست :
هر که شد کون پرست بر خیره
تیز یابد عوض ز انجیره .
سنایی.
اگر چه بدسگال آستانت بغایت سخت چشم و خیره باشد
ولی تا بنگرد از انتقامش
بدامش خرزه در انجیره باشد.
شمس فخری.
|| آلات و اسباب مسافر. ( ناظم الاطباء ).انجیره. [ اَ رَ / رِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش بستک شهرستان لار با 439 تن سکنه. آب آن از چشمه و باران و محصول آن خرما و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
انجیره. [ اَ رَ / رِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان شیراز با 244 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و انگور است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
انجیره. [ اَ رَ / رِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش زرقان شهرستان شیراز با 190تن سکنه. آب آن از رودخانه سیوند و محصول آن غلات ، چغندر و میوه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
انجیره. [ اَ رَ / رِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش میرجاوه شهرستان زاهدان با 150 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، ذرت و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
انجیره. [ اَ رَ/ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر با 343 تن سکنه. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و حبوب و صیفی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
فرهنگ عمید
۱. سوراخ.
۲. سوراخ معقد.
۲. سوراخ معقد.
دانشنامه عمومی
انجیره ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
انجیره (باغ ملک)
انجیره (بندر لنگه)
انجیره (شیراز)
انجیره (کهگیلویه)
انجیره (مرودشت)
انجیره (ملایر)
انجیره (ممسنی)
انجیره (میبد)
انجیره (خمیر)
انجیره (باغ ملک)
انجیره (بندر لنگه)
انجیره (شیراز)
انجیره (کهگیلویه)
انجیره (مرودشت)
انجیره (ملایر)
انجیره (ممسنی)
انجیره (میبد)
انجیره (خمیر)
wiki: سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۶ نفر (۸خانوار) بوده است.
wiki: بخش چاروسا شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه و بویراحمد ایران است.
این روستا در دهستان طیبی سرحدی غربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۴۴ نفر (۴۷خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان طیبی سرحدی غربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۴۴ نفر (۴۷خانوار) بوده است.
wiki: انجیره (کهگیلویه)
کلمات دیگر: