کلمه جو
صفحه اصلی

هوبجه

لغت نامه دهخدا

( هوبجة ) هوبجة.[ هََ ب َ ج َ ] ( ع اِ ) شکم زمین. || منتهای وادی که آب در آن ریزد. || گو که به جای استادن گاه آب کنند و آب را بسوی آن روان کنند و از آن نوشند. ( منتهی الارب ). ج ، هوابج. ( اقرب الموارد ).

هوبجة.[ هََ ب َ ج َ ] (ع اِ) شکم زمین . || منتهای وادی که آب در آن ریزد. || گو که به جای استادن گاه آب کنند و آب را بسوی آن روان کنند و از آن نوشند. (منتهی الارب ). ج ، هوابج . (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: