کلمه جو
صفحه اصلی

دقراره

لغت نامه دهخدا

( دقرارة ) دقرارة. [ دِ رَ ] ( ع اِ ) سخن چینی. ( از منتهی الارب ). نمیمة. ( اقرب الموارد ). || عادت بد. || خصومت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || سختی. ( منتهی الارب ). داهیه. ( اقرب الموارد ). || دروغ. || ازار کشتیبان. ( منتهی الارب ). تُبّان. ( اقرب الموارد ). || ازار. ( منتهی الارب ). سراویل. ( اقرب الموارد ). || سخن بد. ( منتهی الارب ). کلام قبیح. || مخالفت. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) سخن چین. ( منتهی الارب ). نمام ، و گویی که آن «ذودقرارة»بوده است. ( از اقرب الموارد ). || مرد کوتاه بالا و پلیدزبان. ( منتهی الارب ). شخص قصیر. ( اقرب الموارد ). ج ، دَقاریر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

دقرارة. [ دِ رَ ] (ع اِ) سخن چینی . (از منتهی الارب ). نمیمة. (اقرب الموارد). || عادت بد. || خصومت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سختی . (منتهی الارب ). داهیه . (اقرب الموارد). || دروغ . || ازار کشتیبان . (منتهی الارب ). تُبّان . (اقرب الموارد). || ازار. (منتهی الارب ). سراویل . (اقرب الموارد). || سخن بد. (منتهی الارب ). کلام قبیح . || مخالفت . (اقرب الموارد). || (ص ) سخن چین . (منتهی الارب ). نمام ، و گویی که آن «ذودقرارة»بوده است . (از اقرب الموارد). || مرد کوتاه بالا و پلیدزبان . (منتهی الارب ). شخص قصیر. (اقرب الموارد). ج ، دَقاریر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: