کلمه جو
صفحه اصلی

تسبغه

لغت نامه دهخدا

( تسبغة ) تسبغة.[ ت َ ب ِ / ب َ غ َ ] ( ع اِ ) تسبغ. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). دامن خود که بر زره نشیند. ج ، تسابغ. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تسبغ و تسابغ شود.

تسبغة.[ ت َ ب ِ / ب َ غ َ ] (ع اِ) تسبغ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد). دامن خود که بر زره نشیند. ج ، تسابغ. (ناظم الاطباء). و رجوع به تسبغ و تسابغ شود.



کلمات دیگر: