کلمه جو
صفحه اصلی

حموه

لغت نامه دهخدا

( حموة ) حموة. [ ح ِ وَ ] ( ع مص ) نگاهبانی کردن گیاه و چریدن ندادن. حمایت. حَمی. ( منتهی الارب ). || بازداشتن طعام و شراب از بیمار. ( تاج المصادر بیهقی ). رجوع به حمی شود.

حموة. [ ح ُ م ُوْ وَ ] ( ع مص ) حموة الم ؛ تیزی و سختی درد. ( منتهی الارب ). سورة درد. ( اقرب الموارد ).

حموة. [ ح ِ وَ ] (ع مص ) نگاهبانی کردن گیاه و چریدن ندادن . حمایت . حَمی . (منتهی الارب ). || بازداشتن طعام و شراب از بیمار. (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به حمی شود.


حموة. [ ح ُ م ُوْ وَ ] (ع مص ) حموة الم ؛ تیزی و سختی درد. (منتهی الارب ). سورة درد. (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: