دقداق . [ دَ ] (ع اِ) قطعه های ریگ خرد، بعض بر بعض نشسته . (منتهی الارب ).
دقداق
لغت نامه دهخدا
دقداق. [ دَ ] ( ع اِ ) قطعه های ریگ خرد، بعض بر بعض نشسته. ( منتهی الارب ).
دقداق. [ ] ( معرب ، اِ ) خرچال. میش مرغ. حُباری ̍. هوبره. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به خرچال شود.
دقداق. [ ] ( معرب ، اِ ) خرچال. میش مرغ. حُباری ̍. هوبره. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به خرچال شود.
دقداق . [ ] (معرب ، اِ) خرچال . میش مرغ . حُباری ̍. هوبره . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به خرچال شود.
کلمات دیگر: