( صفت ) انکه دلها را برباید .
دل دزد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دل دزد. [ دِ دُ ] ( نف مرکب ) دزدنده دل. دزد دل. آنکه دلها را می دزدد. آنکه دلها را می رباید. دلربا. رباینده دل. و این صفت محبوبه و معشوقه افتد :
دل دزد و دلربای من آن سعتری پسر
کآورد عمر من به غم هجر خود به سر.
با هواداران رهرو حیله جادو ببین.
دل دزد و دلربای من آن سعتری پسر
کآورد عمر من به غم هجر خود به سر.
موقری ( از ترجمان البلاغه رادویانی ).
زلف دل دزدش صبا را بند بر گردن نهادبا هواداران رهرو حیله جادو ببین.
حافظ.
کلمات دیگر: