کلمه جو
صفحه اصلی

تسریه

فرهنگ فارسی

افکندن جامه از خود از خود افکندن چیزی را .

لغت نامه دهخدا

( تسریة ) تسریة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) از: ( «س ری » ) سریه برآوردن و سریه فرستادن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || زدودن اندوه را از کسی. ( از متن اللغة ).
تسریه. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) از: ( «س ر و» ) افکندن جامه را از خود. ( از اقرب الموارد ). از خود افکندن چیزی را. ( منتهی الارب ).

تسریه . [ ت َ ی َ ] (ع مص ) از: («س ر و») افکندن جامه را از خود. (از اقرب الموارد). از خود افکندن چیزی را. (منتهی الارب ).


تسریة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) از: («س ری ») سریه برآوردن و سریه فرستادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زدودن اندوه را از کسی . (از متن اللغة).


( تسرئة ) تسرئة. [ ت َ رِ ءَ] ( ع مص ) بسیار اولاد گردیدن زن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد )( از المنجد ). || بیضه نهادن ملخ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). بیضه نهادن ملخ و ماهی. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

تسرئة. [ ت َ رِ ءَ] (ع مص ) بسیار اولاد گردیدن زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد)(از المنجد). || بیضه نهادن ملخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). بیضه نهادن ملخ و ماهی . (از اقرب الموارد) (از المنجد).



کلمات دیگر: