دقاقة. [ دُ ق َ ] (ع اِ) خاکروبه ٔ زمین . (از ذیل اقرب الموارد از تاج ).
دقاقه
لغت نامه دهخدا
( دقاقة ) دقاقة. [ دَق ْ قا ق َ ] ( ع اِ ) کوبه که بدان برنج و مانند آن کوبند. ( منتهی الارب ). دنگ رزازی. ( ناظم الاطباء ). آنچه بدان برنج و از قبیل آنرا کوبند. ( از اقرب الموارد ).
دقاقة. [ دُ ق َ ] ( ع اِ ) خاکروبه زمین. ( از ذیل اقرب الموارد از تاج ).
دقاقة. [ دُ ق َ ] ( ع اِ ) خاکروبه زمین. ( از ذیل اقرب الموارد از تاج ).
دقاقة. [ دَق ْ قا ق َ ] (ع اِ) کوبه که بدان برنج و مانند آن کوبند. (منتهی الارب ). دنگ رزازی . (ناظم الاطباء). آنچه بدان برنج و از قبیل آنرا کوبند. (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: