کلمه جو
صفحه اصلی

حمیقاء

لغت نامه دهخدا

حمیقاء. [ ح ُ م َ ] ( ع اِ ) حماق. ( اقرب الموارد ). باد آبله. آبله مرغان. ( ناظم الاطباء ). رجوع به حماق شود.


کلمات دیگر: