کلمه جو
صفحه اصلی

حمیضه

فرهنگ فارسی

( اسم ) شبدر ترشک .
ابل ... شتران باشنده در حمض

لغت نامه دهخدا

حمیضة. [ ح َ ض َ ] (ع ص ) ارض حمیضة؛ زمین حمض ناک . (منتهی الارب ). زمین پراز حمض . (اقرب الموارد). ج ، حُمُض . (منتهی الارب ).


( حمیضة ) حمیضة. [ ح َ ض َ ] ( ع ص ) ارض حمیضة؛ زمین حمض ناک. ( منتهی الارب ). زمین پراز حمض. ( اقرب الموارد ). ج ، حُمُض. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: