( رکیزة ) رکیزة. [ رَ زَ ] ( ع اِ ) رکیزه. مالی که حق سبحانه تعالی در کانها پیدا کرده. ج ، رَکائِز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). قطعه ای از جواهر که در زمین مدفون است. ج ، رکائز. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به رکاز شود. || دفین اهل جاهلیت. ج ، رُکاز. ( یادداشت مؤلف ). || ( اصطلاح رمل ) در اصطلاح اهل رمل نام شکلی است و آن عتبه داخله باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).
رکیزه
لغت نامه دهخدا
رکیزة. [ رَ زَ ] (ع اِ) رکیزه . مالی که حق سبحانه تعالی در کانها پیدا کرده . ج ، رَکائِز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). قطعه ای از جواهر که در زمین مدفون است . ج ، رکائز. (از اقرب الموارد). و رجوع به رکاز شود. || دفین اهل جاهلیت . ج ، رُکاز. (یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح رمل ) در اصطلاح اهل رمل نام شکلی است و آن عتبه ٔ داخله باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: