کلمه جو
صفحه اصلی

رککه

فرهنگ فارسی

جمع رکیک

لغت نامه دهخدا

( رککة ) رککة. [رَ ک َ ک َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ رکیک. گویند: «اﷲ یبغض الولاة الرککة». ( از اقرب الموارد ). رجوع به رکیک شود.

رککة. [رَ ک َ ک َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رکیک . گویند: «اﷲ یبغض الولاة الرککة». (از اقرب الموارد). رجوع به رکیک شود.



کلمات دیگر: