ریاست بنایان . ریاست صنفی
ریازت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ریازت. [ زَ ] ( ع اِمص ) ریاست بنایان. ریاست صنفی. ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به ریازة شود.
ریازة. [ زَ ] ( ع اِمص ) پیشه بنا. ( منتهی الارب ). پیشه و شغل بنایی. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
ریازة. [ زَ ] ( ع اِمص ) پیشه بنا. ( منتهی الارب ). پیشه و شغل بنایی. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
ریازت . [ زَ ] (ع اِمص ) ریاست بنایان . ریاست صنفی . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به ریازة شود.
کلمات دیگر: