انسداد , منع , جلو گيري , گرفتگي
اعاقه
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
( اعاقة ) اعاقة. [ اِ ق َ ] ( ع مص ) سپری شدن : اعوق بی الدابة و الزاد اعاقةً؛ سپری شد. ( منتهی الارب ) . رجوع به اعواق شود.
اعاقة. [ اِ ق َ ] (ع مص ) سپری شدن : اعوق بی الدابة و الزاد اعاقةً؛ سپری شد. (منتهی الارب ) . رجوع به اعواق شود.
کلمات دیگر: