تاخت کردن
فارسی به انگلیسی
to gallop
gallop
فارسی به عربی
هجوم
مترادف و متضاد
حمله کردن، حمله کردن بر، مبادرت کردن به، تاخت کردن، مورد حمله قرار دادن، تعرض کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) بشتاب دوانیدن اسب را تاختن .
فرهنگ معین
(کَ دَ ) (مص ل . ) ۱ - دویدن ، تازیدن . ۲ - دواندن اسب .
لغت نامه دهخدا
تاخت کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بشتاب دوانیدن اسب را.
کلمات دیگر: