تا، تا حدود، به میزان، تاحد
تأحد
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
تاخر ۱- ( مصدر ) پس افتادن باز پس آمدن دنبال افتادن پس ماندن عقب ماندگی مقابل تقدم . ۲- ( اسم ) پس افتادگی عقب افتادگی . جمع :تاخرات . یا تقدم و تاخر . پس و پیش بودن پیشی و پسی .
فرهنگ معین
( تأحد ) (تَ أَ حُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) یگانه شدن ، یکی شدن .
لغت نامه دهخدا
تأحد.[ ت َ ءَح ْ ح ُ ] ( ع مص ) یگانه شدن. ( ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: