تاریک خانه
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
غرفة مظلمة
مترادف و متضاد
تاریک خانه، اتاقک تاریک جعبه عکاسی
تاریک خانه
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- اطاق تاریک . ۲ - اطاق مخصوصی که در آن عکاس با چراغی که نور فیلم و شیشه را می شوید اطاق تاریک برای ظاهر کردن عکس .
فرهنگ معین
(نِ )(اِمر. ) اتاق ویژه ای در عکاسی برای ظاهر کردن فیلم .
لغت نامه دهخدا
تاریکخانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) اطاق مخصوصی که عکاس با چراغ کم نور فیلم و شیشه را می شوید. ( فرهنگ نظام ). اطاق تاریک برای ظاهر کردن عکس.
فرهنگ عمید
۱. (عکاسی ) اتاقی تاریک برای چاپ و ظهور عکس.
۲. هرجای تاریک.
۲. هرجای تاریک.
دانشنامه عمومی
تاریکخانه محلی برای آن دسته از کارهای عکاسی (جاگذاری فیلم در کاست ها، ظهور و چاپ در تشتک و ...) است که باید در تاریکی انجام گیرند.
پاکدل، محمد جواد(۱۳۶۰)، تاریکخانه عکاسی، ماهنامه عکاسی مردمک تهران، چاپ اول.
سی. آی. جاکوبسون و آر. ای. جاکوبسون(۱۳۶۸)، ظهور(در عکاسی و سینما)، ترجمه اکبر عالمی، انتشارات سروش تهران، چاپ دوم.
گل گلاب، دکتر داریوش(۱۳۷۰)، بررسی فنی عکاسی، انتشارات جهاد دانشگاهی تهران، چاپ دوم.
ساختمان تاریکخانه از نظر نور باید طوری امن باشد که هیچ نوری از خارج وارد آن نشود. ورودی آن باید طوری طراحی شود که در مواقع ورود یا خروج اضطرای حین عمل ظهور فیلم ها به مخاطره نیفتد.
وجود بخار مواد ظهور و ثبوث در روزهای گرم تابستان عملاً تاریکخانه را به یک سونای بخار تبدیل خواهد کرد، اگر تاریکخانه دارای تهویه مناسب نباشد. سیستم تهویه نیز باید از نظر نور دارای امنیت بالایی باشد.
وجود مواد اسیدی و قلیایی در داروهای ظهور و ثبوت و ... که در تاریکخانه از آنها استفاده می شود، لزوم قابل شست وشو بودن کف و دیوارهای تاریکخانه را اجباری می کند. این مواد علاوه بر قابل شست وشو بودن، باید در برابر مواد اسیدی و قلیایی نیز(از قبیل خوردگی و ...) مقاومت داشته باشند.
پاکدل، محمد جواد(۱۳۶۰)، تاریکخانه عکاسی، ماهنامه عکاسی مردمک تهران، چاپ اول.
سی. آی. جاکوبسون و آر. ای. جاکوبسون(۱۳۶۸)، ظهور(در عکاسی و سینما)، ترجمه اکبر عالمی، انتشارات سروش تهران، چاپ دوم.
گل گلاب، دکتر داریوش(۱۳۷۰)، بررسی فنی عکاسی، انتشارات جهاد دانشگاهی تهران، چاپ دوم.
ساختمان تاریکخانه از نظر نور باید طوری امن باشد که هیچ نوری از خارج وارد آن نشود. ورودی آن باید طوری طراحی شود که در مواقع ورود یا خروج اضطرای حین عمل ظهور فیلم ها به مخاطره نیفتد.
وجود بخار مواد ظهور و ثبوث در روزهای گرم تابستان عملاً تاریکخانه را به یک سونای بخار تبدیل خواهد کرد، اگر تاریکخانه دارای تهویه مناسب نباشد. سیستم تهویه نیز باید از نظر نور دارای امنیت بالایی باشد.
وجود مواد اسیدی و قلیایی در داروهای ظهور و ثبوت و ... که در تاریکخانه از آنها استفاده می شود، لزوم قابل شست وشو بودن کف و دیوارهای تاریکخانه را اجباری می کند. این مواد علاوه بر قابل شست وشو بودن، باید در برابر مواد اسیدی و قلیایی نیز(از قبیل خوردگی و ...) مقاومت داشته باشند.
wiki: داستان کوتاهی از نویسندهٔ ایرانی، صادق هدایت است که نخستین بار در سال ۱۳۲۱ خورشیدی، همراه با هفت داستان دیگر در مجموعهٔ سگ ولگرد منتشر شد. داستان نوعی تک گویی است و در واقع راوی، دیدگاه های شخصی عزلت گزین را دربارهٔ مرگ و زندگی برای خواننده بیان می کند.
طلوعی، محمد (۱۳۷۸). نابغه یا دیوانه. تهران: علم. شابک ۹۶۴-۴۰۵-۰۳۵-۵.
کاتوزیان، محمدعلی همایون (۱۳۷۷). صادق هدایت از افسانه تا واقعیت. ترجمهٔ فیروزه مهاجر. تهران: طرح نو. ص. ۳۸۹. شابک ۹۶۴-۵۶۲۵-۴۹-۱.
هدایت، صادق؛ بهارلو، محمد (۱۳۸۰). سگ ولگرد صادق هدایت با مقدمهٔ محمد بهارلو. تهران: قطره. ص. ۱۶۶. شابک ۹۶۴-۳۴۱-۰۲۲-۶.
راوی در یک اتومبیل مسافربری با شخصی عزلت گزین آشنا می شود و پس از توقف در شهری کوچک در سر راه، دعوت او را برای گذراندن شب در خانه اش می پذیرد. شخص عزلت گزین تنها زندگی می کند. او به راوی می گوید که تصمیم دارد در را به روی دنیا بسته و در اتاقی تاریک در این شهر کوچک زندگی کند. روز بعد، وقتی راوی می رود تا با میزبانش خداحافظی کند، او را مرده می یابد، در حالی که «پاهایش را توی دلش جمع کرده، به شکل بچه در زهدان مادرش درآمده و روی تخت افتاده است».
جلال آل احمد در مقالهٔ «هدایت بوف کور» که در دی ماه ۱۳۳۰ (اندکی پس از خودکش صادق هدایت) در مجلهٔ علم و زندگی چاپ شد نوشته است: «می شود گفت که هدایت از وقتی «تاریک خانه» را نوشت خودکشی کرده بود و از وقتی «بوف کور» را تمام کرد تمام شده بود.»
به گفتهٔ محمد بهارلو «تاریک خانه» دارای جنبهٔ «خودزندگی نامه ای» است و روحیات و احوال ذهنیِ خودِ نویسنده را منعکس می کند. به باور بهارلو آخرین جملهٔ میزبان، «من یه آدم خوش بخت هسم که به آرزوی خودم رسیدم» اقدام او را به خودکشی توجیه نمی کند و حتی در تعارضِ با آن قرار دارد. بهارلو دلیل خودکشی میزبان را «ته کشیدن کیسه» او و عهدی که وی با خودش بسته بوده می داند.
طلوعی، محمد (۱۳۷۸). نابغه یا دیوانه. تهران: علم. شابک ۹۶۴-۴۰۵-۰۳۵-۵.
کاتوزیان، محمدعلی همایون (۱۳۷۷). صادق هدایت از افسانه تا واقعیت. ترجمهٔ فیروزه مهاجر. تهران: طرح نو. ص. ۳۸۹. شابک ۹۶۴-۵۶۲۵-۴۹-۱.
هدایت، صادق؛ بهارلو، محمد (۱۳۸۰). سگ ولگرد صادق هدایت با مقدمهٔ محمد بهارلو. تهران: قطره. ص. ۱۶۶. شابک ۹۶۴-۳۴۱-۰۲۲-۶.
راوی در یک اتومبیل مسافربری با شخصی عزلت گزین آشنا می شود و پس از توقف در شهری کوچک در سر راه، دعوت او را برای گذراندن شب در خانه اش می پذیرد. شخص عزلت گزین تنها زندگی می کند. او به راوی می گوید که تصمیم دارد در را به روی دنیا بسته و در اتاقی تاریک در این شهر کوچک زندگی کند. روز بعد، وقتی راوی می رود تا با میزبانش خداحافظی کند، او را مرده می یابد، در حالی که «پاهایش را توی دلش جمع کرده، به شکل بچه در زهدان مادرش درآمده و روی تخت افتاده است».
جلال آل احمد در مقالهٔ «هدایت بوف کور» که در دی ماه ۱۳۳۰ (اندکی پس از خودکش صادق هدایت) در مجلهٔ علم و زندگی چاپ شد نوشته است: «می شود گفت که هدایت از وقتی «تاریک خانه» را نوشت خودکشی کرده بود و از وقتی «بوف کور» را تمام کرد تمام شده بود.»
به گفتهٔ محمد بهارلو «تاریک خانه» دارای جنبهٔ «خودزندگی نامه ای» است و روحیات و احوال ذهنیِ خودِ نویسنده را منعکس می کند. به باور بهارلو آخرین جملهٔ میزبان، «من یه آدم خوش بخت هسم که به آرزوی خودم رسیدم» اقدام او را به خودکشی توجیه نمی کند و حتی در تعارضِ با آن قرار دارد. بهارلو دلیل خودکشی میزبان را «ته کشیدن کیسه» او و عهدی که وی با خودش بسته بوده می داند.
تاریکخانه (فیلم). «تاریکخانه» (انگلیسی: The Dark Room (1982 film)) یک فیلم است که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد.
wiki: تاریکخانه (فیلم)
نقل قول ها
تاریک خانه (داستان کوتاه). تاریکخانه داستان کوتاهی از صادق هدایت
•
•
wikiquote: تاریک خانه_(داستان_کوتاه)
کلمات دیگر: