کرم شب تاب، چراغک، کرم شب افروز
چراغک
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
اجاق کوچک شمعدار که برای گرم نگهداشتن غذا به کار رود
چراغ کوچک، کرم شب تاب، شبچراغک وچراغله هم گویند
( اسم ) ۱- مصغر چراغ ۲.- کرم شب تاب شبچراغک چراغینه .
( اسم ) ۱- مصغر چراغ ۲.- کرم شب تاب شبچراغک چراغینه .
فرهنگ معین
(چِ غَ ) (اِمصغ . ) کرم شب تاب .
لغت نامه دهخدا
چراغک. [ چ َ / چ ِ غ َ ] ( اِ مصغر ) چراغ باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). مصغر چراغ ، یعنی چراغ کوچک. ( ناظم الاطباء ). چراغ خرد. || کرم شب تاب را نیز گویند، و عرب آنرا«ولدالزنا» خوانند،گویند چون ستاره سهیل طالع شود او بمیرد. ( برهان ) ( آنندراج ). کرم شب تاب. ( ناظم الاطباء ). چراغله. کرمکی که بشب مانند چراغ تابان باشد. شب تاب. شب چراغ. شب چراغک. کرم شب چراغ. رجوع به چراغله و کرم شب تاب شود.
فرهنگ عمید
۱. چراغ کوچک.
۲. (زیستشناسی) [قدیمی، مجاز] =کرم 〈 کرم شبتاب
۱. چراغ کوچک.
۲. (زیست شناسی ) [قدیمی، مجاز] =کرم * کرم شب تاب
۲. (زیست شناسی ) [قدیمی، مجاز] =کرم * کرم شب تاب
فرهنگستان زبان و ادب
{warmer} [عمومی] اجاق کوچک شمع دار که برای گرم نگه داشتن غذا به کار رود
کلمات دیگر: