جدا شدنی
فارسی به انگلیسی
detachable, separable
مترادف و متضاد
جدا شدنی، جدایی پذیر، جدا کردنی
جدا شدنی، جدا کردنی، قابل تفکیک، تفکیک پذیر، سوا شدنی
جدا شدنی، حل شدنی، تجزیه پذیر، قابل حل
با عجله، جدا شدنی، شدنی، شتاب زده، غیر محلول و ته نشین شونده
جدا شدنی، تفکیک پذیر
پیشنهاد کاربران
دارای قابلیت جداشدن
کلمات دیگر: