کلمه جو
صفحه اصلی

جامه پوشیدن

فارسی به انگلیسی

garb

فارسی به عربی

عادة

مترادف و متضاد

habit (فعل)
ساکن شدن، اراستن، جامه پوشیدن، زندگی کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) لباس پوشیدن جامه بر تن کردن .

لغت نامه دهخدا

جامه پوشیدن. [ م َ / م ِ دَ ] ( مص مرکب ) لباس پوشیدن. جامه بر تن کردن :
پوشند برای زیب مردم جامه
ما بهر دریدن گریبان پوشیم.
جعفر فراهانی ( از ارمغان آصفی ).


کلمات دیگر: