کلمه جو
صفحه اصلی

چربی دار

فارسی به انگلیسی

fat, fatty

فارسی به عربی

دهن

مترادف و متضاد

fat (صفت)
چرب، چربی دار، فربه، چاق، ضخیم، سمین

sebaceous (صفت)
چرب، چربی دار

aliphatic (صفت)
چربی دار

لغت نامه دهخدا

چربی دار. [ چ َ ] ( نف مرکب ) دسم و بادسومت. || مهره دار. ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه عمومی

کسی که شغل وی حمل و نقل محصولات لبنی با چهارپایان بود



کلمات دیگر: