کلمه جو
صفحه اصلی

جان سختی

مترادف و متضاد

gameness (اسم)
طاقت، طاقت تحمل مصائب، جان سختی

فرهنگ فارسی

۱- عمل جان سخت . ۲- دیر میری . ۳- استقامت در مشقات . ۴- ممسکی لئامت .

توانایی شخص در سازگاری با تغییرات غیرمنتظره در زندگی روزمره و مهار آنها


فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) استقامت در مشقات .

لغت نامه دهخدا

جان سختی.[ س َ ] ( حامص مرکب ) دیرمیری. رجوع به جان سخت شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{hardiness} [اعتیاد] توانایی شخص در سازگاری با تغییرات غیرمنتظره در زندگی روزمره و مهار آنها


کلمات دیگر: