کلمه جو
صفحه اصلی

جاسوس بودن

مترادف و متضاد

espy (فعل)
تشخیص دادن، جاسوس بودن، جاسوسی کردن، بازرسی کردن، دیده بانی کردن


کلمات دیگر: